تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق است به سایت رمان پلاس
برچسب ها داستان ایرانی داستان و رمان عاشقانه رمان های معروف
_خفه احمق این مهرداده فکر کنم باید کل این واحد و بردارم تا چشمم به چشمش نیوفته
ويقتصر استخدام هذه الطريقة على البحوث الزراعية الخاصة بإنتاج أصناف جديدة من الرمان.
زنها با داروهای حسین خان به خانه برمیگردند، میران یک قلم داروی دیگرش را میخرد و به ایشان میرسد و با هم به خانه درمیآیند. مادرِ نرگس هم بیمار شده و افتاده. دخترِ وارث بو برده که میران احتمالاً واسطهٔ کاری نیست، و با این همه نه نگران مرگ پدر است، نه از رفتنِ هما میاندیشد. میران و هما به گفتگو مینشینند: میران بر آن است که هما مطابق نقشه به خانه او بیاید، ولی هما از حرف مردم میترسد و میخواهد کار کند. هما سرانجام حرفش را میگوید: عقد موقّتی با میران مطمئنتر خواهد بود. هر دو اکراه دارند، ولی از همدیگر گزیری نمییابند: هما هدیههای میران را میپوشد، و میران در پنجاهسالگی عاشق هما شدهاست و بنای عقد دائم دارد.
ضمن اینکه بنمایهی عاشقانهی داستان هم جذابیتهای مخصوص به خود و خوانندگان منحصر به خویش را دارد. نازی صفوی، خود در جایی گفته است «نوشتن برای من شغل نیست. نتوانست من را مجاب کند. برای من کسب نشد. برای من عشق بود». به نظر میرسد همین توصیف بهترین دلیل دلنشین بودن روایتهای اوست.
صحنهای را میبیند که حسین خان میزند و هما هنرمندانه میرقصد؛ از آمدنش پشیمان میشود و میرود ولی نمیتواند هما و زیباییش را فراموش کند و همین باعث میشود «شوهر آهو خانم» در راهی عجیب قدم بگذارد…
ومن جانب آخر، يقوم عصير الرمان على التقليل من نسبة الكوليسترول في الدم.
♦ ژانر رمان: پلیسی، عاشقانه، طنز، جنایی، معمایی، غمگین و هیجانی
إجابة علمية للسؤال الذي حير الكثرين .. هل يعد النوم بدون رمان مجمد ملابس غير صحي؟
اشترك في القائمة البريدية ليصلك جديد الموقع والتحديثات الدورية بريدك الإلكتروني
رمان درباره ی یه دختر و پسره به اسمای ترنم و پارسا که عاشق هم هستن ولی ابراز نمیکنن، شب خواستگاری خانواده پارسا از ترنم، خانواده هر دو به قتل میرسن، درگیر اتفاق هایی میوفتن که تلخ و شیرینه، زیاد همو نمیرنجونن ولی هر دو شون تا سره هم بلا نیارن اعتراف نمیکنن.
کلاس که تموم شد همه از جا بلند شدن و یکی یکی حبة رمان از کلاس رفتن بیرون .
اردلان فردی فداکار است. سارا هم دختری داغدیده با شخصیتی قوی و مستقل است که در پی انتقامجویی خود را در باتلاقی بیانتها غرق میکند. بین این سه یک مثلث عشقی شکل میگیرد.